- نخل بند
- کسی که از موم یا کاغذ گل و درخت مصنوعی درست کند،
برای مثال همه نخل بندان بخایند دست / ز حیرت که نخلی چنین، کس نبست (سعدی۱ - ۱۷۴)
معنی نخل بند - جستجوی لغت در جدول جو
- نخل بند
- کویک کار، باغبان، آراینده کاهوگ حسین (ع)
- نخل بند ((~. بَ))
- کسی که از موم یا کاغذ، درخت یا گل مصنوعی درست می کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه ستور را نعل می کند
سمگر بجشاک نالبند
تبصره
ریسمان یا طنابی که در زیر بغل بسته میشود
دستار و عمامه
محبوس در بند افتاده
آنکه پیل را بندد کسی که بقوت بازو فیل را ببند کشد: بر غم سیاهان شه پیل بند مزور همی خورد ازان گوسفند. (نظامی)، زنجیری که بپای فیل بندند بند پای پیل، جایی که فیل را در آن نگاهداری کنند، (شطرنج) قسمی بازی شطرنج که با یک پیل و دو پیاده بازی شود و آن تدبیری است در شطرنج بدین طریق که در پس پیل خود دو پیاده نهند تا این هر سه تقویت همدیگر کنند و مهره حریف را بدین سو آمدن نگذارند و پیل بند حریف را به پیاده خود می شکنند: بند بر پیلتن زمانه نهاد پیلبند زمانه را که گشادک (نظامی)
کسی که صورتی را بر چیزی نقش کند، نقاش
تخم مرغ یا چیز دیگر که خوب پخته و سفت نشده باشد، کنایه از چیزی ناقص و ناتمام
خاجوکی خاجوک بند کسی که فکل به کار برد: زین فکل بندان لوس... . نشوی نادرست یک تن از تهران بمرز خاوران رهبر نبود
دربندان
چوبی که در میان دو اسب درشکه و کالسکه حایل است
بند ناف نوزاد که آنرا قطع کنند
عمل وشغل نخلبند
چشم بند، چشک پنام شعبده باز چشم بند، تعویذ برای دفع چشم زخم: نیست صاحب نظران را ز نظر بند گزیر نگذارند غزالان ز نظر مجنون را. (صائب فرنظا)، مسحور، حبس نظر: سرداران سپاه صادق خان را بسلطنت مرجوح دانسته ابو الفتح خان (پسر کریم خان) را نظر بند و خود متقلد حکم و فرمانفرمایی گردیده در شیراز متوقف
کسی که صورتی را بر چیزی نقش کند
آنچه که حالت مایع ندارد و بر اثر ریختن هنوز کاملا منعقد و بسته نشده تخم مرغ نیم بند، ناقص: (در چشمانش که میشی روشن بود شک و تردیدی نیم بند موج میزد) یا کودتای نیم بند. کودتایی که بموفقیت انجام نیافته باشد، یا مجلس نیم بند. مجلسی که بخشی از وکلای
چوبی دراز در جلو درشکه و ارابه که اسب ها را به دو طرف آن می بندند
جامه رقصان را گویند، چهل بند و نوعی جامه مخصوص رقاصان که از پارچه های مختلف گونه گون سازند
باغبان، گل پیرا، نوعی پارچۀ گل دار
کسیکه ستور را نعل می کند
نوعی لباس مخصوص رقاصان با دامن چین دار و ریشه های بسیار که از پارچه های رنگارنگ دوخته می شود، دامن
کسی که درباغی نخل کارد، باغبان، آنکه ازموادکاغذوپارچه نخل سازد نخل پیوند: عتابی است خوش چون گل نخل بندان که اززخم خارش عنایی نیابی. (خاقانی. سج. 419)، آنکه نخ عزاسازد